بررسی زمینهها و آثار تحمل مصیبت:
انسانها در دنیا بنا به عللی از جمله گناه و امتحان، دچار مصیبت شدید و گرفتاری بزرگ میشوند به گونهای كه تحمل آن برای آنان سخت و دشوار میشود و گویی تمام ورق زندگی برگشته است.
بسیاری از مردم تحت فشار مصیبت، دچار بحرانهای روحی و روانی شده و در انتخاب راه و ادامه مسیر، سرگردان و شكاك میشوند. افسردگی و بدتر از آن خودكشی از جمله بازتابها و واكنشهای اینان در مقابل مصیبتهاست.
نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآنی برآن است تا تحلیل، تبیین و توصیههای قرآن را از مصیبت و چگونگی رهایی از فشار سهمگین و تحمل آن را ارائه دهد.
مصیبت، عامل بیداری و ابزار امتحان
مصیبت كه به معنای سختی شدید و گرفتاری غیرقابل تحمل و بزرگ است (مصباح اللغه، ص 350) مسئله همه انسانهاست. انسان در طول زندگی خود، بارها دچار مصیبتهایی از جمله مرگ پدر و مادر، همسر، فرزند، نقص عضو، ورشكستگی، گرسنگی، تشنگی، ترس و وحشت و مانند آن میشود.
خسارتهای مالی و جانی از كمبود شدید مواد غذایی و محصولات كشاورزی، جنگ، زلزله، سیل و توفانهای زیانبار و مخرب از جمله مصیبتها و حوادث تلخی است كه انسان در زندگی با آن مواجه میشود.
خداوند در آیاتی به تحلیل علل و عوامل ایجادی مصیبتها پرداخته و آن را به دو دسته مصیبتهای امتحانی و كیفری تقسیم كرده است.
خداوند در آیات 155 و 156 سوره بقره هشدار میدهد كه انسان در طول زندگی كوتاه خود در دنیا همواره گرفتار مصیبتهای مالی و جانی زیانباری خواهد شد كه برپایه سنت امتحان و ابتلاء صورت میگیرد.
فلسفه این دسته از مصیبتها، اهدافی چند ساله است كه در آیات قرآنی به آن توجه داده شده است. از آن جمله، این اهداف، افزایش ظرفیت انسانی جهت خدایی (متاله) و ربانی شدن، بسترسازی برای ظهور و بروز استعدادها و قوای سرشته در ذات انسان به عنوان اسماء و صفات، شناخت افراد انسانی از وضعیت خود، آشكارسازی باطن آنان، اتمام حجت بر ایشان، دستیابی به فضیلت زهد، آگاهی و بیداری نسبت به مالكیت، ربوبیت و حكومت مطلق خداوند و پذیرش آن و ایمان بدان و مانند آن است. (بقره، آیه 33، آل عمران آیات165 تا 167؛ اعراف آیه12؛ ص، آیه76؛ حدید، آیات 22 و 23 و آیات دیگر قرآن)
امیرمومنان علی(ع) در ذیل آیات 22 و 23 سوره حدید كه در تحلیل و تبیین فلسفه مصیبت وارد شده میفرماید: تمام زهد در میان دو كلمه قرآن است و آن گاه آیه مذكور را قرائت فرمود (نهج البلاغه، شهیدی، حكمت 439)
اینكه انسان به سبب از دست دادن داشتهها یا به دست آوردن نعمتها، اندوهگین و شاد نشود و همه را حكمت ربوبی الهی بداند، خود مهمترین فلسفه آن دسته از آزمونها و امتحانات است كه در شكل مصیبت و نعمت بروز میكند؛ زیرا امتحان الهی تنها به شكل مصیبت نیست، بلكه گاه و حتی در بیشتر موارد به شكل نعمت ظاهر میشود. تا هر كسی شخصیت و هویت ایمانی و توحیدی خود را چنان كه هست، بروز دهد و حقیقت خود را بشناسد. از این رو قرآن میفرماید:
الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره؛
هر انسانی به حقیقت خود بصیرت و آگاهی تمام و دقیقی دارد هر چند كه عذرتراشی كرده و كارهایش را توجیه كند. (قیامت، آیات14 و 15)
این گونه است كه خداوند با مصیبتها و نعمتها بندگانش را میآموزد.
مصیبتهای كیفری
دسته دوم از مصیبتها، مصیبتهایی است كه به سبب دستاوردهای خود انسان بدان گرفتار میشود. اگر فرد یا جامعهای گناه و نابهنجاری را انجام دهند، میبایست در انتظار طبیعی آثار و پیامدهای آن در همین دنیا افزون بر آخرت باشند. از این رو برخی از مصیبتهایی كه انسان دچار آن میشود، از مصادیق آزمون و ابتلاء نیست، بلكه از مصادیق كیفر و مجازات گناهانی است كه مرتكب میشود.
خداوند در آیاتی چند، بسیاری از مصیبتها را بازتاب گناه و عمل خود انسان میداند. از جمله این آیات میتوان به آیه165 سوره آل عمران، 62و 79 سوره نساء، 49 سوره مائده، 47سوره قصص و 30سوره شوری اشاره كرد. در این آیات به صراحت و روشنی بیان شده كه آنچه انسان از مصیبت بدان گرفتار میشود، دستاورد عمل خود انسان و بازتابی از كارهای ناپسند و نادرست خود اوست. كسی كه كفر میورزد، افزون بر عذابهای اخروی میبایست در انتظار مصیبت و عذابهای دنیوی نیز باشد (رعد، آیه31) این عذابها آنچنان سخت و شكننده است كه گاه ملتی را از پا درمی آورد، هرچند كه گمان كنند به سبب عوامل طبیعی چون سیل و زلزله و توفان و یا جنگ كشته و یا نابود شده اند، ولی اگر به ملكوت و باطن اینها توجه كنند، درخواهند یافت كه اینها همه نتایج كفر و بدكاریهای خود آنان است.
به هرحال، كفر، عصیان و نافرمانی خدا و پیامبر (رعد، آیه31؛ آل عمران، آیه165) و گناه از مهمترین علل و عوامل گرفتاری به مصیبتهای كیفری و مجازاتی است كه در آیات پیش گفته بدان اشاره شده است.
از آیات60 و 62 سوره نساء بر میآید كه پذیرش حاكمیت و حكومت طاغوت و اطاعت از آنان، یكی از موجبات ابتلای مردم به مصیبت و مشكلات سخت است. بنابراین، مبارزه با طاغوت و رهایی از حاكمیت و حكومت آنان در همه حوزهها و عرصهها میتواند بسیاری از مصیبتها را از سر جامعه بردارد و مردم در امنیت از این دسته از مصیبتها قرار گیرند.
فلسفه این دسته از مصیبتهایی كه انسانها بدان گرفتار میشوند، كیفر و مجازات و بیدار كردن آنان از خواب غفلت و تنبیه و آگاهی بخشی به آنان است تا از كژراهه و گمراهی بیرون آینده و مسیر فطرت خود را برآورده سازند.
خداوند در آیه 156 سوره بقره و آیه 47 سوره قصص، هدف از مصیبتها و گرفتاریها را بیدار كردن فطرت میداند. در حقیقت گرفتاریها و مصیبتها مایه بیداری و تجلی فطرت توحیدی انسانها میشود و انسانها با هر مصیبتی كه بدان گرفتار میشوند، به خود میآیند. وقتی بستگان و نزدیكان میمیرند، انسان به خود میآید و به خود میگوید این راهی است كه او نیز میبایست آن را بپیماید. پس در اندیشه خودسازی میافتد و به كارهای نیك اقدام میكند و از بدی میگریزد. هرچند كه بیشتر مردم پس از مدتی، مصیبتها را فراموش میكنند و به همان كژراهه بازمی گردند؛ ولی خداوند به مهر و رحمت خویش ایشان را به مصیبتی دیگر بیدار و هوشیار میگرداند.
زمینههای تحمل مصیبت
هر دو دسته از مصیبتها، سخت و دشوار است؛ ولی از خصوصیات مومن این است كه تحمل مصیبت بر او آسان است. پس هر دو دسته از مصیبت را تحمل میكند و اجازه نمیدهد تا مصیبت سوار بر او شود و مدیریت نفس و افسار جسم و جانش را به دست گیرد.
انسان مومن میداند كه همه مصیبتها و گرفتاریها هرچند بزرگ و غیرقابل تحمل باشد، از پیش مقدر و تعیین شده و میزان و مقدار آن نیز معلوم است. (توبه، آیات 50و 51؛ حدید، آیه22) او همچنین به مالكیت، رحمانیت، علم، قدرت، حكمت و ربوبیت خداوند ایمان دارد و در مقام توحید محض است. پس میداند كه هیچ چیز بیرون از دایره حكومت و حاكمیت او اتفاق نمی افتد و این خداوند است كه مالك هستی است. از سوئی خداوند را رحمان میداند كه به كافر و مومن نگاه میكند و چیزی از او كم نمی گذارد و به همگان مهر میورزد. از سوی دیگر میداند كه خداوند عالم و قادر به همه چیز است و هر كاری را به حكمت و هدف و فلسفهای انجام میدهد و هدف نهایی از همه این كارها ربوبیت و پرورش همگان از جمله انسان است. پس اگر به مصیبتی دچار شده بنا به حكمت الهی و به قصد ربوبیت و پرورش اوست.
اینكه شعار مومنان صبور در هنگام مواجهه با مصیبتها، استرجاع و گفتن جمله انالله و اناالیه راجعون است، (بقره، آیات 155 و 156) از آن روست كه ایشان دارای چنین بینش و نگرش توحیدی نسبت به هستی و امورات آن هستند. پس به سادگی با آن كنار میآیند، حتی اگر این مصیبتها از باب كیفر و مجازات باشد؛ زیرا میدانند كه این مصیبتها دستاورد گناه خود آنهاست و میبایست ضمن تحمل آن، بیدار و هوشیار شد و به سوی فطرت خداجو و كمال خواه خود بازگشت و رنگ خدایی گرفت و با خدایی و متاله شدن در مقام ربوبیت، ربانی گشت و از اشتباه، درس زندگی راستین را آموخت.
چنین بینش و نگرشی نسبت به خداوند و مسایل هستی موجب میشود تا مصیبتها بر انسان گران نیاید بلكه به آسانی با آن كنار آید. چنین انسانی در برابر خداوند و افعال الهی تسلیم محض است و میگوید همه چیز از آن خدا و تحت مالكیت و حاكمیت مطلق اوست و ریشه در او داشته و به او باز میگردد. خداوندی كه رحمان و رحیم است و رب العالمین میباشد. (بقره، آیات 155 و 156) اینان هرچه متاله و خدایی تر شده و به مقام ربوبیت نزدیك تر باشند، صبر و تحملشان افزایش مییابد و تسلیم محض خواهند بود؛ از این رو خداوند ربانیون را مردان الهی میداند كه در اوج تحمل مصیبتها هستند؛ زیرا متاله و خدایی و مظهر ربوبیت الهی شده اند. (آل عمران، آیه 164)
خداوند در آیات قرآن زمینههای تحمل مصیبت از سوی انسانها را همین امور پیش گفته دانسته و میفرماید كه اعتقاد به مالكیت خدا (بقره، آیه 156)، مدیریت آغاز و انجام آن (همان)، توجه به ولایت خداوندی بر هستی (توبه، آیات 50 و 51)، توجه به علم مطلق خدا (تغابن، آیه11)، اعتقاد به مقدر بودن مصیبتها از جانب خدا و حد داشتن آن (توبه، آیات 50 و 51)، نیكو پنداشتن مصیبتهای خدادادی (توبه، آیات 50 تا 52)، توكل بر خدا (همان) و اینكه مصیبتها به دو دسته كیفری و امتحانی تقسیم میشود و دیگران نیز به كیفر و یا امتحان دچار این امور میشوند و تنها اختصاص به او یا جامعه ایمانی ندارد (آل عمران، آیه 165) كمك میكند تا مصیبت بر آنان آسان شود و تحمل آن راحت گردد.
مصیبت در هر دو شكل امتحان و كیفر، نیكو است؛ زیرا در صورت امتحانی بودن موجب افزایش ظرفیت، سعه و انشراح صدر انسان میشود و اسماء و صفات الهی در او بهتر و كامل تر ظهور و بروز میكنند و در صورت كیفر و مجازات بودن نیز موجب میشود تا مشكل و اشتباه خود را بشناسد و به بازسازی و خودسازی بپردازد و از بیراهه و كژراهه بیرون آید و با درنگ بیشتر در خود و ارزیابی عملكرد به بازسازی اقدام كند. از این رو همه مصیبتها برای مومن شیرین و گوارا و نیكو و خوب است؛ چرا كه یا پاداش دنیوی میگیرد یا پاداش اخروی از آن برداشت میكند. در دو حال، انسان مومن از مصیبت كیفری و امتحانی، بهره و حسنه ای میبرد و خود را به خدایی شدن و ربانی گشتن نزدیك تر میسازد، بنابراین در هر دو حال آن را نیكو و حسن میشمارد. (توبه، آیات 50 تا 52)
آثار تحمل مصیبت
با آنچه گفته شد به خوبی دانسته شد كه تحمل مصیبت چه آثاری در زندگی بشر دارد. كسی كه به مصیبت گرفتار میآید اگر از بینش و نگرش توحیدی برخوردار باشد، زندگی بر او آسان خواهد شد و بسیاری از مصائبی كه به دنبال مصیبتی پدید میآید از میان میرود. كسانی كه اهل توحید محض نیستند، هنگامی كه با مصیبتی بزرگ و كوچك مواجه میشوند، خود را میبازند و دچار افسردگی میشوند و از لحاظ روحی و روانی فرو میپاشند و حتی به سبب نومیدی دست به خودكشی میزنند و دنیا و آخرت خود را تباه میسازند.
اما كسانی كه اهل توحید محض هستند و از بینش و نگرش قرآنی برخوردارند با مصیبتها كنار میآیند. از این رو، كمتر دچار مشكلات و تبعات آن میشوند.
از سوی دیگر، تحمل مصیبت از سوی آنان موجب میشود تا از رحمت الهی برخوردار شوند و مشمول صلوات خداوندی شوند و از بركات این رحمت خاص برخوردار گردند (بقره، آیات 155 تا 157)
خداوند به اینان بشارتهای خاص میدهد و از جانب او الهاماتی را دریافت میكنند كه هر یك، ایشان را صدگام به سوی خداوند و خداوندگاری نزدیك میكند و متاله و ربانی شدن آنان را تضمین میكند. (حج، آیات 32 و 35 و آیات دیگر)
اراده و عزم افراد افزایش مییابد و ظرفیت و سعه صدر و انشراح صدر آنان بالامی رود (لقمان، آیه 17) و از مقام مخبتین برخوردار میشوند (حج، آیات 34 و 35) و هدایت خاص الهی بر آنان نازل میشود (بقره، آیات 156 و 157) و در هر حالی از احسان الهی برخوردار میشوند. (توبه، آیات 50 تا 53)
مصیبت در راه خدا
از مهم ترین جلوه ایمان انسان، مصیبت در راه خدا است. كسی كه خداوند وجه اوست و همه وجه خودش را متوجه جنبه وجه اللهی میكند، مصیبت در راه خدا را از هر چیزی شیرین تر و گواراتر مییابد؛ زیرا اوج عشق و دوستی میان خود و خدا را در ابتلاء و بلاء و مصیبت مییابد. از این رو گفتهاند: البلاء للولاء، بلاو مصیبت به سبب ولایت و محبت است. شاعر پارسی گو چه خوش سروده است:
هر كه در این بزم مقربتر است
جام بلابیشترش میدهند
گزارشهای عاشورایی حكایت شیرین این عشق بازی میان عاشق و معشوق و محب و محبوب است.
خداوند در آیه 146 سوره آل عمران میفرماید كه عاشقان بزم الهی، با مصیبت در راه خدا همانند عسل رو به رو میشوند و آن را شیرین تر از عسل میدانند و بهترین حسن و نیكویی (توبه، آیات 50 تا 52) را در مصیبت در راه خدا میدانند. از این رو هیچ سستی در ایشان راه نمییابد و به شیرینی عسل خوردن با مصیبتهای بزرگ جانی مواجه میشوند و مرگ را به آغوش میكشند و میگویند:
مرگ اگر مرد است گو پیش من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ، تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ.
از این رو حضرت قاسم بن حسن بن علی(ع) نوجوان 14 ساله، وقتی از شهادت حضرت مسلم بن عقیل مطلع میشود، از امام حسین(ع) سوال میكند: عموجان! آیا من هم جزو شهدا خواهم بود؟
امام میفرمایند: شهادت را چگونه مییابی؟
جناب قاسم عرض میكند: احلی من العسل، شهادت نزد من نوشیدنی است گواراتر از عسل.
نقل است كه این جواب كوتاه چنان امام را از میزان درك این جوان به وجد میآورد كه اشك در چشمان مباركشان حلقه میزند و زیباترین و بالاترین دعا را در حق ایشان مرحمت میفرمایند. جزاك الله خیرا جزاء و بعد اضافه میكنند: آری فرزندم! تو هم در سلسله شهدا هستی. این عشق بازیها میان عاشق و معشوق در مصیبت تنها اختصاص به یكی نداشت بلكه در میان همه آنانی كه در خیمه گاه حسینی ماندند چه آنان كه شربت شهادت نوشیدند و چه آنان كه اسارت را پذیرفتند موج میزد. از این رو حضرت زینب(س) درباره مصیبت بزرگ كربلا كه بر اهل بیت(ع) فرود آمده است میفرماید: ما رایت الا جمیلا؛ هیچ چیزی جز زیبایی ندیدم.
:: موضوعات مرتبط:
فلسفه بلا ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1393
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0